علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

علی در موقعیتهای مختلف

پسرکم...خوشگل مامان این روزها خیلی خیلی شیطون شدی و کامل راه میری ...حتی موقعی که از خواب بیدار میشی بلند میشی می ایستی و شروع میکنی به راه رفتن و دنیال ما گشتن....یکی دیگه از کارهایی که میکنی نمیزاری من و بابات لحظه ای با کامپیوتر کار کنیم ...اگه ببینی ما پشت سیستم هستیم میای روی تخت و بعد میای روی میز کامپیوتر میشینی که ما قیافه ناز تو رو ببینیم...در ضمن مرتب با موس و کیبورد بازی می کنی (تخت به میز کامپیوتر چسبیده)...و مانیتور شده تکیه گاهی برای جنابعالییییی...البته بگم که مانیتور دیگه داغونهههه باور نمی کنید اینم سندش:   گاهی هم که بابا میخواد با خیال راحت با کامپیوتر کار کنه میره داخل اتاق و درب ...
25 ارديبهشت 1391

یک سالگی میوه دلم

پسر قشنگم در کمال ناباوری من و پدرت یک سال از حضورت در کنارمان گذشت...حضوری گرم و دلنشین....چقدر بودنت به زندگیمان آرامش بخشید....یک سال با تمام دل خوشی ها و دلواپسی هاش گذشت....خدای عزیزم ممنون از اینکه لیاقت مادر شدن را به من دادی ..... لیاقت زیستن در کنار فرشته کوچک آسمانی .... خدای مهربون درست در زادروز تولد پسرم در ساعت 4:45 بعد از ظهر من او را در آغوش کشیده بودم و می بوسیدمش و از اینکه پسر کوچولوی من یک ساله شده بود اشک شوق می ریختم و هزاران بار شکرت کردم....چقدر لحظه قشنگی بود پارسال در چنین لحظاتی مملو از دلهره و استرس بودم ....نگرانیم این بود آیا نی نی کوچولوی من سالم هست یا نه ...اما دقایقی بعد از اینکه با چشمان خیس وارد...
4 ارديبهشت 1391

واکسن یکسالگی

پسر عزیزتر از جانم روز 4 اردیبهشت درست مصادف با روز تولدت واسه زدن واکسن یک سالگیت به مرکز بهداشت رفتیم بعد از مدتی انتظار بالاخره نوبت بهت رسید که واکسنت رو بزنی....من تو رو روی پام نشوندم و پاهای کوچولوتو گذاشتم بین پاهام و دستت رو  هم محکم گرفتم که واکسنت رو بزنی آخه این دفعه واکسن به دستت زدند.... خدا رو شکر که مثل واکسنهای قبلیت سخت نبود و اذیت نشدی و فقط موقع زدن واکسن کمی گریه کردی و بافاصله آروم شدی و خدا رو هزار مرتبه شکر که تب نکردی .... این یکی هم نیز به خیر گذشتتتت علی بعد از واکسن داره بازی میکنه   ...
4 ارديبهشت 1391

راه افتادن مرد کوچک من

پسر نازنینم از وقتی به دنیا اومدی تمام اعمال حرکتی رو به سرعت یاد گرفتی بدون اینکه هیچ کمکی یا آموزشی بهت بدیم.......حدوداً از چهار و نیم ماهگی سینه خیز می رفتی و تقریبا حدود 6 ماه و نیمت بود که کامل چهار دست و پا میرفتی و همینطور ادامه پیدا کرد که الان یازده ماه و نیمت هست کامل داری راه میری....البته مثل آدم آهنی...هر وقت هم که بهت میگم تاتا کن بلند می شی راه میری و خودت میگی تاتا تاتا.....اما از آنجایی که زود خسته میشی زود می شینی و گاهی اوقات هم می خواهی تند تند راه بری که می افتی و دوباره شروع میکنی به چهار دست و پا رفتن   نازنینم امیدوارم با این پاهای کوچولو و قدمهای کوتاه در آینده بتوانی گامهای بلندی در راه درست برداری.......
22 فروردين 1391

عاشق تلفن و موبایل و ... هستی

علی جونم، پسر قشنگم یک سبد اسباب بازی و کلی عروسک و ماشین گذاشتم که باهاشون بازی کنی اما بیشتر از چند دقیقه سرگرمت نمی کنند ....اما امان از وقتی که تلفن یا موبایل میبینی کلی براشون ذوق می کنی و کلی وقت باهاشون بازی میکنی ....رسماً باید بگم که تلفن خونه هیچ وقت وصل نیست آخه همش از پریز کشیده است و وسط خونه هست  که شما دائما باهاش بازی کنی.... LCD  موبایلم پر از خشه آخه اینقدر به زمین زدیش که دیگه بهش نمیشه گفت موبایل...موبایل من هم یکی از اسباب بازیهاته....قربونت برم وقتی کسی زنگ می زنه گوشی رو از من میگیری و به حرفهای طرف مقابل خوب گوش میدی و خرف نمی زنی ...اما وقتی خودت با تلفن بازی می کنی کلی دد و باب و .... میگی و حرف میزنی ...
20 فروردين 1391

اولین آرایشگاه قند عسل

پسرکم٫ میوه دلم روز 16 فروردین بعد از مدت ها وقت آرایشگات ok شد و  من و تو و بابایی ساعت 1/5 بعدازظهر راهی آرایشگاه شدیم که شما موهاتو کوتاه کنی ...آخه هر وقت برنامه آرایشگاه می گذاشتیم یک مشکلی پیش می اومد و نمی رفتیم....وقتی به آرایشگاه رسیدیم واسه اینکه شما با محیط اونجا آشنا بشی و غریبی نکنی اول بابا موهاشو کوتاه کرد و بعد نوبت پسر کوچولوی ناناز شد که مثل آقاها روی صندلی مخصوص نشست و آرایشگر کاور دورش آنداخت و شروع کرد به کوتاه کردن موهای نوزادی میوه دلم ....آخ که چقدر دلم واسه وقتی که موهات بلند بود تنگ شده ....آخ که چقدر واسه موهایی که دور گوشت فر خورده بود تنگ شده....آخ که چقدر واسه اون قیافه نوزادی خوشگل و معصومت تنگ شده..... ...
16 فروردين 1391
1